کاتیــــــ ــا | ||
چه مات مینگرد این روزها زینب حسینش را و من چه مات مینگرم این روزها ثانیه ها را هر سال این روزها تکرار می شود و هرسال من جان میدهم این ثانیه ها را این روزها چقدر ذکر دعای فرج با این حال مضطر به دل می نشیند ... این روزها چقدر می خواهی نیرویی ماوراء طبیعه تمام تاریخ را بهم می ریخت تا گلوی علی اصغر و گوش های رقیه را دست های ابوالفضل"ع" و سَر ِ .... را نجات دهد .. این روزها چه آشفته بازاری ست ... کاش باران می بارید ... الدعا .... [ چهارشنبه 92/8/15 ] [ 10:30 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |